سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بررسی فیلم ها

صفحه خانگی پارسی یار درباره

گیشه: نقد فیلم ددپول - Deadpool

    نظر

«ددپول» (Deadpool) اگرچه با هزار نگرانی و تردید اکران شد، اما خیلی زود چه از لحاظ تجاری و چه از لحاظ تبدیل شدن به یک فیلم ابرقهرمانی منحصربه‌فرد به موفقیتی غول‌پیکر رسید. زومجی در این قسمت از گیشه، به بررسی این فیلم می‌پردازد.

 

«ددپول» تمام ویژگی‌‌های‌ یک فیلم ابرقهرمانی ساختارشکنِ سرگرم‌کننده‌ی بی‌مغزِ سرراست را دارد (و ندارد!) «ددپول» همان فیلمی است که طرفداران آثار کمیک‌بوکی بالاخره پس از مدت‌ها در هنگام دیدن آن، چیزهایی که از این فیلم‌ها رخت بسته بود را احساس می‌کنند: غافلگیری، جذابیت، لذت، سرگرمی، سادگی و عمق. شاید اسم ساخته‌های کمیک‌بوکیِ گران‌قیمت به عنوان فیلم‌های بی‌خاصیتی که هیچ فرقی با ساندویچ‌های کثیفِ میدان توپخانه ندارند بد در رفته باشد. اما اقتباس از روی کمیک‌بوک‌ها اگر نه فقط با هدفِ تاسیس تولیدی و سری‌سازی، بلکه با هدف انتقال هنرِ پنل‌های کمیک‌بوک‌ها به پرده‌ی سینما باشد، در نتیجه به آثاری تبدیل می‌شوند که منابعشان به آن معروف هستند: باز کردن دروازه‌ی تخیلات و جنون بیننده. آخرین باری که واقعا از تماشای یک فیلم کمیک‌بوکی شوکه شدم، «نگهبانان کهکشان» بود، اما «ددپول» روی آن فیلم را در به‌هم دوختنِ دور از ذهن‌ترین و غیرمنتظره‌ترین عناصر و خلق یک چهل‌تیکه‌ی زیبا و رنگارنگ کم می‌کند و نه تنها به مثال جدیدی از بهترین نمونه‌ از فیلم‌های کمیک‌بوکی تبدیل می‌شود، بلکه نشان می‌دهد چرا بیگ پروداکشن‌های بی‌شمار هالیوود، باید دست از رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی بردارند و دست به تعقیب‌های غیرمجاز و حرکات جسورانه بزنند.

 

وقتی می‌گویم «ددپول» تمام‌ ویژگی‌های یک اثر ساختارشکن را دارد، یعنی در اینجا خبری از موتیف‌های تکرارشونده و اذیت‌کننده‌ی سینمای مارول نیست. چون راستش با اینکه ما کاری که مارول انجام داده را تحسین می‌کنیم، اما این حقیقت را هم نمی‌توان رد کرد که کارهای مارول فیلم به فیلم تکراری‌تر می‌شوند. در هر فیلم با ابرقهرمانان پرتعدادی روبه‌رو می‌شویم که در داستان‌های درهم‌برهم و ناکاملی در کنار هم قرار می‌گیرند. اگر از آثار نت‌فلیکسی مارول مثل «دردویل» و «جسیکا جونز» فاکتور بگیریم، برداشت مارول از روی کاپیتان امریکا و دار و دسته‌اش روز به روز خسته‌کننده‌تر و کهنه‌تر از این نمی‌شوند. ماجرا به حدی هولناک است که وقتی خبر یک فیلم جدید اعلام می‌شود، همه به این فکر می‌کنند که کارگردان بدبخت باید چندتا کاراکتر فرعی را در فیلم بچپاند و چگونه برای سکانس پسا-تیتراژش فیلم بسازد (ماجرای همان یارو که برای پالونش، خر می‌خرد!) تازه، همیشه تمرکز آنها ارائه‌ی یک داستان مستقل جذاب نبوده، بلکه این بوده که چگونه می‌توانند فلان کاراکتر را در 20 فیلم آینده جا بدهند. بخش فاجعه‌آمیز ماجرا این است که حالا دی‌سی هم در این کار به مارول پیوسته است.

بنابراین وجود فیلمی مثل «ددپول» که در این فرمولِ کهنه قرار نمی‌گیرد، مثل یک موهبت می‌ماند. چرا؟ خب، غیرقهرمانی‌ترین «قهرمان» دنیا خصوصیاتی دارد که در تضادِ مطلقِ اخلاق اکثر استودیوهای هالیوودی قرار می‌گیرد. خب، در حالی که سوپرمن خوشگل حرف می‌زند و بتمن از مردم دوری می‌کند و گزیده‌سخن است، ددپول یک وراجِ چرت‌و‌پرت‌گوی تمام‌عیار است که از کشتنِ فجیع و همین‌طوری الکی دشمنانش لذت می‌برد و البته حسابی از پوشیدن دمپایی آبی خانگی‌اش هم احساس راحتی می‌کند، یا به عبارتی دیگر این همان قهرمانی است که در این فضا به او احتیاج داریم. خب، با توجه به شهرتِ ددپول در دنیای کمیک‌بوک‌ها که تاریخ دور و درازی دارد، سوال و نگرانی طرفداران این بود که اقتباس سینمایی از او به فیلمی که این پتانسیل دست‌نخورده را خراب می‌کند تبدیل می‌شود یا به احتمال (تقریبا) غیرممکنی با خفن‌ترین فیلم ابرقهرمانی تاریخ روبه‌رو می‌شویم؟ خوشبختانه برای گرفتن جواب‌مان لازم نیست زیاد صبر کنیم. سازندگان درست از اولین ثانیه‌های فیلم و زمانی که در شوخی کردن به تیتراژ هم رحم نمی‌کنند، نشان می‌دهد برای خوش‌گذراندن حاضرند همه‌ چیز را به بازیچه‌ی دست ددپول تبدیل کنند، چه برسد به دشمن اصلی‌اش، مارولِ بیچاره! خودتان تصور کنید ایستادن در برابر عناصر آشنای سینمای جریان‌اصلی، چه تجربه‌ی خونین و غیرمنتظره‌ای را به همراه می‌آورد!

جاذبه‌ی مرکزی فیلم به تصویر کشیدن وفادارانه‌ی ددپول و درخشش معرکه‌ی رایان رینولدز در این نقش برمی‌گردد. ددپول اگرچه آدم بی‌تریبت، عوضی و خشنی است، اما شخصیت‌پردازی او کاری کرده تا با موجود کاریزماتیکِ کمدینِ روده‌برکننده‌ای همنشین شویم که به سرعت عاشقش می‌شویم. درست همان‌طور که ددپول با اخلاق متفاوتش سال‌ها پیش جلوه‌ی دیگری از کمیک‌بوک‌ها را به طرفدارانش عرضه کرد. اینجا اگرچه رینولدز اکثر زمان فیلم در زیر لباسش مخفی است یا گریم سنگینی بر چهره دارد‌، اما او به کمک بازی عالی خودش و یک سری جلوه‌های کامپیوتری جزیی که واقعا در نمایش هرچه بهتر واکنش‌های ددپول از روی نقابش تاثیر دارد، زنده احساس می‌شود. نکته‌ی مهم‌تری که در پروسه‌ی اقتباس فراموش نشده، لقب معروف ددپول است: مزدوری با دهان گشاد! برخلاف ابرقهرمانان دیگر که ویژگی‌های معرفشان هوش و قابلیت‌های فرابشری‌شان است، ددپول به خاطر نامیرایی و توانایی بالایش در مبارزه ستایش نمی‌شود، بلکه حس شوخ‌‌طبعی وحشیانه و بی‌قید و بندش است که او را منحصربه‌فرد کرده است. خب، این‌طوری بگویم که ددپول در جریان فیلم خفه‌خون نمی‌گیرید و مثل موجودی که انگار زندگی‌اش به حرف زدن وابسته است، مدام فک می‌زند. سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که حرف گذاشتن توی دهان کاراکتر آسان است، اما آیا این تعداد بالا به معنای کیفیت بالا هم هست؟ خب، وقتی شما این همه دیالوگ دارید به‌طرز غیرقابل‌اجتنابی بعضی از آنها خوب از آب در نمی‌آیند، اما آمار تعداد جوک‌ها و دیالوگ‌هایی که در «ددپول» به هدف می‌خورند خیلی خیلی بالا است.

Cbrt597UYAAU1na