سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بررسی فیلم ها

صفحه خانگی پارسی یار درباره

نقد فیلم «بمب؛ یک عاشقانه»

    نظر

«بمب؛ یک عاشقانه»، یکی از فیلم‌های بخش مسابقه سی و ششمین جشنواره فیلم فجر است. در این مطلب نگاهی به این فیلم کرده‌ایم. با زومجی همراه باشید.

بمب؛ یک عاشقانه فیلمی ساخته پیمان معادی و یکی از فیلم‌های سی و ششمین جشنواره فجر است. در این فیلم ایرانی بازیگرانی چون سیامک انصاری و لیلا حاتمی ایفای نقش می‌کنند و در ادامه سری مطالب نقد فیلم‌های جشنواره فیلم فجر، سراغ این اثر رفته‌ایم.

«بمب؛ یک عاشقانه». همانطور که از نام دومین ساخته‌ی پیمان معادی پیدا است، قرار است به تماشای فیلمی با نگاهی عاشقانه و متفاوت به حوادث بمباران سال‌های جنگ بنشینیم. شاید اگر از خودمان بپرسیم، چه می‌شود اگر پسر بچه‌ای در حین بمباران و وضعیت قرمز که همه‌ی اهالی ساختمان در پناهگاه دور هم جمع شده‌اند، عاشق دختر همسایه‌شان شود، دریچه ورود به این فیلم را یافته‌ایم. نگاهی شاعرانه که به جنگ یا مفاهیمی همچون مرگ، رنگ و بوی دیگری می‌­دهد. فیلم همین طور نگاهی موشکافانه و کنایه‌آمیز به وضعیت آن سا‌‌ل‌های بچه‌ها در مدرسه هم دارد. بستری که  سرشار از تقابل نسل‌ها و دیدگاه‌هاست که شاید می‌توان رگه‌هایی از اجتماع امروز ایران را هم در فضای آن مدرسه دید. اجتماعی که دیوار‌هایش از شعار نوشتن پر شده و روشی جایگزین آن ندارد. اما فیلم معادی سعی دارد به این کنایه‌ها و صرفا ترسیم فضای تلخ اجتماعی آن دوران بسنده نکند و نسل جدید را به عنوان پیشنهادی امیدوارانه ارائه دهد. نسلی که آن پسربچه‌ی عاشق را به عنوان نماینده در دل فیلم دارد که بستر نگاهی تازه و تغییرات درونی شخصیت اصلی را فراهم می‌­کند.

بمب؛ یک عاشقانه

به طور کلی فیلم‌هایی را داریم که نسل جدیدتر را به عنوان نسلی که می‌­شود به آن امیدوار بود در فیلم پیشنهاد می‌­کنند. به عنوان نمونه فیلم Hidden اثر میشائیل هانکه فیلمی است درباره درگیری دو مرد بر سرگذشته‌شان که در فضایی آکنده از خشونت به  سر می‌­برد اما پسران این دو در نمای پایانی این فیلم با هم به گفتگو می‌­نشینند و امید آن است که این نسل با گفتگو مشکل خود را حل کند یا در فیلم Once Upon a Time in Anatolia ساخته‌ی نوری بیلگه جیلان وقتی گروهی متشکل از پلیس‌ها، دادستان و دکتر به واسطه‌ی شغل‌شان به دنبال یک جسد می‌گردند، رفته رفته بر اساس میل درونی‌شان حقیقت را آن طور که باید دنبال نکرده و حتی آن را کتمان می­‌کنند اما در نمای پایانی جیلان پسربچه‌ای را نشان می‌­دهد که ساده از کنار توپی که از حیاط مدرسه بیرون افتاده نمی‌گذرد. در این میان نمونه‌های ایرانی هم وجود دارد از جمله فیلم «ابد و یک روز» که پسربچه‌ای با نام نوید، مژده‌ی نسل جدیدی را می‌دهد که باید به خاطر او در خانه ماند و به رشدش دلگرم بود. اما جالب آن است در برخی نمونه‌ها از جمله فیلم «جدایی نادر از سیمین» چنین نگاهی کمتر دیده می‌­شود به گونه‌ای که در فیلم، دختر نسل جدید هم مانند پدرش دروغ می‌­گوید و اصغر فرهادی باوجود نگاه دقیقش به جامعه در ارائه چنین پیشنهادی تردید دارد.